وبلاگ

استانبول بزرگترین شهر جهان

استانبول بزرگترین شهر جهان
4.5/5 - (10 امتیاز)

فهرست مطالب

تماس با کارشناس

شما می توانید با کلیک بر دکمه های زیر به طور مستقیم با کارشناس متخصص مربوطه تماس حاصل فرمایید و از مشاوره و راهنمایی رایگان برخوردار شوید

استانبول بزرگترین شهر جهان است که در دو قاره اروپا و آسیا گسترده شده است. استانبول با پانزده میلیون نفر جمعیت پرجمعیت ترین شهر اروپا و هفتمین شهر پرجمعیت آسیاست. استانبول یکی از معروفترین و جذابترین شهرهایی است که بشر تا به حال ساخته است. این شهر پایتخت سه امپراطوری بزرگ تاریخ یعنی روم ، بیزانس و عثمانی بوده است. استانبول همچنین در دو برهه تاریخی یعنی در زمان پاپ هفتم و هم در قرن هفدهم هم بزرگترین شهر جهان هم بوده است. امروز یک پنجم ترکیه در استانبول ساکن هستند. استانبول بیش از نیمی از تجارت ترکیه را به خود اختصاص می دهد و اقتصاد استانبول به تنهایی بیش از کل اقتصاد آفریقای جنوبی است. بیشتر قدرت و اهمیت و نفوذ استانبول در جهان به علت موقعیت جغرافیایی و استراتژیک فوق العاده این شهر است. استانبول درست روی تنگه بوسفر واقع شده است. این تنگه اروپا و آسیا را از یکدیگر جدا می کند و دریای سیاه را به دریای اژه و مدیترانه متصل می کند.

استانبول از لحاظ تاریخی

به لحاظ تاریخی تنگه بوسفر تنها مسیر ارتباطی کشورهای جنوب غرب روسیه ، گرجستان، اوکراین، بلغارستان و رومانی با دریای مدیترانه و همچنین اقیانونسهای جهان از طریق تنگه های سوئز و جبل الطارق است. بنابراین تنگه بوسفر برای این کشورها و به ویژه روسیه اهمیت حیاتی برای اتصال به تجارت بین المللی دارد زیرا روسیه دومین صادر کننده نفت در جهان است و تقریبا همه نفت خام خود را از طریق بنادر خود در دریای سیاه و از راه تنگه بوسفر به جهان صادر می کند زیرا دریای سیاه مشکلات یخزدگی آبها و سرمای شدید مسیرهای شمالی روسیه را ندارد. از این رو می توان گفت تنگه بوسفر تنها مسیر انتقال نفت روسیه به اقیانوسهای جهان است.

 

البته این تنگه فقط برای روسیه مهم نیست بلکه برای دهها کشور اروپایی نیز اهمیت ویژه ای دارد و علت آن هم تا حدود زیادی به دومین رودخانه طولانی اروپا یعنی دانوب مربوط می شود. این رودخانه از دریای سیاه هزاران کیلومتر را در دل اروپا طی می کند و از دهها شهر مهم اروپا از جمله وین، براتیسلاوا ، بوداپست و بلگراد عبور می کند و از سال 1992 مسیر این رودخانه به رودخانه راین متصل شد و به این  ترتیب دریای سیاه را مستقیما به بندر روتردام بزرگترین ترمینال تجاری اروپا متصل کرد. هم اکنون بیشتر محموله های تجاری که از بندر شانگهای چین به عنوان شلوغترین بندر آسیا به بندر روتردام می رود تقریبا همیشه از تنگه سوئز عبور می کند و بخشی از این محموله ها با عبور از تنگه بوسفر وارد دریای سیاه شده و از آنجا از طریق رودخانه دانوب و راین به بندر روتردام می رود. این مسئله باعث شده است که تنگه بوسفر یکی از پرترددترین مسیرهای دریایی در کل جهان باشد به طوری که میزان حمل و نقل دریایی از این تنگه بیش از سه برابر کانال سوئز است و از این رو استانبول یکی از سوق الجیشی ترین مناطق در جهان می باشد.

پیمانت لوازن ترکیه

هم اکنون خود ترکیه نفع بسیار کمی از این موقعیت استراتژیک می برد به طوریکه می توان گفت هیچ درآمدی از آن ندارد. در واقع ترکیه همراهی کردن برخی از کشتیهای جنگی کشورهای همپیمان خود را در این آبها به عهده دارد . از این رو ترکیه قصد دارد برای حل این مشکل کانال دیگری را در سمت غربی استانبول میان دریای مدیترانه و دریای سیاه حفر کند و این قسمت از استانبول را عملا به یک جزیره تبدیل کند.

 برای توضیح این طرح باید به پیشینه تاریخی آن نگاه کرد. در سال 1923 پس از جنگ جهانی اول و جنگ استقلال ترکیه حکومت جمهوری جدید ترکیه پیمان لوزان را امضا کرد که بر اساس آن تنگه های ترکیه یعنی بوسفر و داردانل غیرنظامی اعلام و طور نامحدودی به روی حمل و نقل دریایی غیرنظامی باز می باشد. اما تا دهه 1930 و ظهور و قدرت گرفتن فاشیسم در ایتالیا و با توجه به اینکه مستعمرات این کشور نزدیک سواحل ترکیه قرار داشتند ، اوضاع ژئوپلیتیک دریای مدیترانه دچار تغییرات اساسی شد و از این رو ترکیه خواستار تغییر مفاد پیمان لوزان شد. این مسئله باعث عقد ییمان مونترو در سال 1936 شد.

پیمان مونترو ترکیه

پیمان مونترو به ترکیه امکان می داد تا به منظور محافظت از امنیت خود در برابر ایتالیا دوباره این تنگه ها را نظامی کند. این پیمان به طور قابل ملاحظه ای عبور کشتیهای جنگی متعلق به کشورهای غیرهمجوار دریای سیاه از طریق این تنگه ها را محدود می کرد. در عین حال این پیمان امکان عبور کشتیهای غیرنظامی را از این تنگه در زمان جنگ و صلح بدون اینکه ترکیه اجازه گرفتن پولی بابت عبور این کشتیها داشته باشد، فراهم می کرد. در آن زمان این پیمان برای ترکیه بسیار خوب بود زیرا بی طرفی این کشور را در زمان جنگ جهانی دوم تضمین می کرد و به نفع شوروی هم بود زیرا در تمام دوران جنگ جهانی دوم مانع ورود کشتیهای جنگی مازاد به دریای سیاه می شد. اما در طول دهه های پس از پایان جنگ جهانی دوم، بحثهای جنجالی زیادی درباره وضعیت این پیمان مطرح شد. درست پس از پایان جنگ جهانی دوم ، شوروی خواستار کنترل مشترک بر تنگه بوسفر و حضور نظامی دائم در بوسفر شد. ترکیه این خواسته را رد کرد اما شوروی با زیرکی کاری کرد که عملا منظور خود را عملی کند. طبق پیمان مونترو در یک زمان نباید بیشتر از 9 کشتی جنگی خارجی در مجموع با وزن 15 هزار تن از این تنگه عبور کند. شوروی برای دور زدن این بند از پیمان ، یک کشتی جنگی بزرگ خود را در تنگه بوسفر مستقر کرد تا وزن کشتیهای جنگی که بتوانند در یک زمان از این تنگه بگذرد بیشتر از حداکثر مجاز شود و در نتیجه کشتی های جنگی خارجی نتوانند از آن تنگه عبور کنند. این کار باعث شد تا قدرتهای خارجی از جمله خود ترکیه نتوانند کشتیهای جنگی خود را از این تنگه عبور کنند. به علت اینکه ترکیه می دانست نمی تواند به تنهایی در برابر فشار شوروی مقاومت کند در 1952 تصمیم گرفت به پیمان ناتو ملحق شود.

پیمان ناتو

این کار ترکیه باعث تحریک بیشتر شوروی شد زیرا این تنگه عملا در کنترل دشمنان جنگ سرد شوروی قرار گرفت. البته آمریکا نیز از ترتیبات حاکم بر این تنگه راضی نبود زیرا کشتیهای جنگی کشورهای غیرهمجوار دریای سیاه از جمله آمریکا اساسا نمی توانستند از این تنگه عبور کنند و وارد دریای سیاه شوند. بر اساس پیمان مونترو ، کشتیهای دارای تیربارهای با کالیبر بیشتر از هشت اینچ مجاز به عبور از این تنگه نبودند از این رو در دهه 1960 آمریکا برای دور زدن این بند از پیمان، رزمناوهای موشک انداز به این منطقه فرستاد. شوروی به این مسئله اعتراض کرد اما ترکیه استدلال کرد که این موشک اندازها در واقع تیربار یا تفنگ که لفظ آن در پیمان آمده ، محسوب نمی شود بنابراین نقض پیمان نیست. اساسا در زمان تنظیم پیمان مونترو چنین تسلیحات موشکی وجود نداشت بنابراین در این پیمان این مسئله پیش بینی نشده بود. با وجود این پیمان مونترو هنوز مانعی بر سر تقویت حضور نظامی آمریکا در دریای سیاه بود.

با توجه به اینکه آمریکا در دیگر مناطق جهان حضور نظامی مورد نظر خود را داشت می خواست این حضور را در دریای سیاه نیز کامل کند اما پیمان مونترو اجازه حضور شناورهای نظامی بزرگ آمریکا از جمله هواپیمابرها و زیردریایی ها را نمی داد. در سال 1994 کنوانسیون قانون دریاها موسوم به UNCLOS  امضا شد که در آنها تکالیف و حقوق کشورها را در دریاهای آزاد و اقیانوسها تعیین می کند.

تقریبا همه کشورها به جز تعدادی انگشت شمار از جمله ترکیه و آمریکا این کنوانسیون را امضا کرده اند. گرچه بر اساس این قانون تنگه بوسفر جزئی از آبهای سرزمینی ترکیه تعریف می شود و به لحاظ تئوریک این کنوانسیون بر پیمان مونترو ارجحیت داشته و به ترکیه خودمختاری بیشتری برای اداره این تنگه می دهد ، با وجود این ترکیه حاضر به امضای آن نشده است زیرا اگر این کار را بکند باید حاکمیت کل دریای اژه را به یونان و آبهای سرزمینی این کشور بدهد. آمریکا نیز به این علت با امضای این کنوانسیون مخالفت می کند که براساس آن مسیر دریایی و حیاتی شمال غرب تحت حاکمیت و آبهای سرزمینی کانادا قرار می گیرد اما آمریکا ترجیح می دهد این مسیر همچنان بین المللی باقی بماند.

بنابراین ترکیه ترجیح می دهد همچنان به مفاد قدیمی و کهنه شده پیمان 1936 مونترو تن بدهد که امکان ترکیه را برای کسب درآمد از محل عبور کشتیها از تنگه بوسفر و دسترسی کشتیهای جنگی آمریکا را به دریای سیاه بسیار محدود کرده است. می توان نتیجه گرفت که در این مورد منافع ترکیه و آمریکا همسو و در برچیده شدن پیمان مونترو و کنوانسیون قانون دریاهاست بنابراین هر دو تلاش می کنند به هر نحوی این قوانین را دور بزنند.

به لحاظ نظری و تئوریک ترکیه سعی می کند با اجرای ابرپروژه کانال استانبول هم مشکل خود را در گرفتن عوارض عبور از آبهای این کشور حل کند و هم امکان عبور کشتیهای جنگی آمریکا را به دریای سیاه فراهم کند زیرا ترکیه استدلال می کند در پیمان مونترو صرفا نام تنگه بوسفر آورده شده است و محدودیتها برای این تنگه مد نظر گرفته شده است بنابراین با اجرای پروژه آبراه استانبول می تواند اهداف مورد نظر را محقق کند.

 طبق نقشه کانال استانبول در 30 کیلومتری غرب بوسفر حفر می شود و قرار است طول آن 45 کیلومتر باشد. برای مقایسه تنها کافیست بدانیم که کانال سوئز حدود دویست کیلومتر طول دارد. بنابراین به لحاظ فنی پروژه آبراه استانبول طرحی کاملا شدنی است. البته دلایلی که ترکیه برای احداث این آبراه عظیم اعلام کرده هیچ ربطی برای دور زدن پیمان مونترو ندارد. تنگه بوسفر به عنوان یکی از پرترددترین آبراههای جهان ، همیشه پرترافیک و شلوغ است. سالیانه چهل و یک هزار کشتی از این تنگه عبور می کند و کشتیها برای عبور از این تنگه مجبورند به طور متوسط چهارده ساعت در صف انتظار بمانند و گاهی این انتظار ممکن است روزها طول بکشد. در واقع هر بار صدها کشتی در صف انتظار برای عبور از تنگه منتظر می مانند.

ساخت آبراهی نزدیک به بوسفر می تواند به سرعت بخش بزرگی از این ترافیک را مرتفع کند و ترکیه ادعا می کند از طریق کانال استانبول می تواند روزانه امکان عبور 160 کشتی را فراهم کند که تقریبا برابر با رقمی است که هم اکنون از تنگه بوسفر عبور می کند. ترکیه همچنین تاکید دارد به این ترتیب ترافیک عظیمی از محموله های خطرناکی که با عبور از بوسفر عملا از وسط استانبول عبورمی کند به جایی بسیاردورتر از مرکز شهر انتقال می یابد. برآوردها نشان می دهد پانزده میلیون نفر نزدیک سواحل بوسفر زندگی می کنند. با توجه به تجربه های خطرناکی نظیر انفجار مهیب بندر بیروت که چند سال پیش رخ داد یا انفجار هالیفکس که بسیار قدیمیتر است ، محموله مواد منفجره ، نفت یا کودهای شیمیایی در صورت تصادم و برخورد کشتیها احتمال انفجارشان بسیار بالاست. با توجه به میزان بالایی از نفت و گاز طبیعی که روسیه از بوسفر صادر می کند، وقوع چنین حوادثی اصلا غیرممکن و بعید نیست بگذریم از اینکه حضور کشتیهای جنگی روسیه و ترکیه ، زیردریایی ها ، حمل و نقل دریایی عظیمی که هر روز جریان دارد و ترافیک روزانه و سنگین دریایی بین دو بخش استانبول در بوسفر ، این آبراه را برای حمل و نقل دریایی بسیار دشوار و پرخطر کرده است. اتفاقاتی که در بیروت و هالیفاکس رخ داد در حالی بود که بسیاری از شرایط پیچیده و خطرناک موجود بوسفر در آن دو بندر وجود نداشت.

شاید با این اوصاف بهتر باشد این ترافیک دریایی را از مرکز شهر دور کنیم و با حفر کانال استانبول به غرب این شهر منتقل کنیم. البته مشکلی که درباره پروژه کانال استانبول وجود دارد این است که دولت ترکیه قصد دارد ساختمانها و املاک جدیدی را در حاشیه کانال استانبول احداث کند. در واقع قرار است این کانال از نزدیک فرودگاه جدید استانبول عبور می کند که با جابجایی بیش از دویست میلیون مسافر در سال از بزرگترین فرودگاههای جهان محسوب می شود.

هزینه احداث کانال استانبول پانزده میلیارد دلار برآورد می شود. دولت ترکیه برآورد می کند می تواند سالیانه تا هشت میلیارد دلار از محل عوارض کشتیهای عبوری از کانال استانبول درآمد کسب کند که سی درصد بیشتر از درآمد مصر از کانال سوئز است.

البته منتقدان می گویند ترکیه با احداث این کانال تنها می تواند پیمان مونترو را دور بزند و نمی تواند آن را برچیند بنابراین همچنان مجبور است عبور رایگان و بدون عوارض کشتیها را از بوسفر تامین کند بنابراین بسیاری مطمئن نیستند ترکیه چگونه می تواند صاحبان کشتیها را متقاعد که به جای استفاده از بوسفر از کانال استانبول عبور کنند. ترکیه تاکید دارد در کانال استانبول دیگر انتظارهای طولانی بوسفر نخواهد بود. همچنین این احتمال وجود دارد که ترکیه با طولانی تر کردن بازرسی کشتیهای عبوری از تنگه بوسفر که بر اساس پیمان مونترو برای ایمنی بهداشتی و زیست محیطی مجاز شمرده شده است، تاخیر در عبور کشتیها را بیشتر کند و از آن طرف عبور از کانال استانبول را راحتتر کند تا استفاده از کانال استانبول منطقی تر به نظر بیاید.

 البته هنوز بسیاری از کارشناسان معتقدند صاحبان کشتیها هنوز ترجیح می دهند زمان بیشتر در بوسفر معطل بمانند اما عوارض عبور پرداخت نکنند. البته لازمه تکمیل طرح کانال استانبول جابجایی هزاران نفر از کسانی است که در مسیر برنامه ریزی شده این کانال ساکن هستند و باید در مناطق دیگری اسکان داده شوند. همچنین این پروژه عظیم مشکلات زیست محیطی خود را دارد و می تواند باعث آلودگی آبهای زیرزمینی شود، منبعی عظیم که آب آشامیدنی یک پنجم جمعیت استانبول از آن تامین می شود. مسئله جنجال برانگیز دیگری که منتقدان مطرح می کنند این است که بخشی از املاک و ساختمانهای حاشیه این کانال متعلق به اعضای خانواده سلطنتی قطر و داماد آقای اردوغان رئیس جمهور این کشور است. این به آن معناست که خانواده رئیس جمهور ترکیه از توسعه ساخت و سازها و املاک طرح کانال استانبول منتفع می شوند.

از آن طرف چین نیز برنامه های بلندپروازانه ای برای احداث آبراهی با همکاری صربستان و یونان دارد که دریای اژه را مستقیما به رودخانه دانوب وصل کند. اگر این طرح عملی شود کشتیها به طور کل دیگر به بوسفر احتیاجی نخواهند داشت زیرا می توانند مستقیما میان دریای اژه ، دانوب و دریای سیاه رفت و آمد کنند. در واقع به نظر می رسد اگر ترکیه بخواهد عوارض زیادی برای کشتیهای عبوری از کانال استانبول دریافت کند چین مجبور می شود کانال مد نظر خود را احداث کند. مسئله دیگر این است که برخی نظرسنجیها از خود ساکنان استانبول نشان می دهد هشتاد درصد از مردم این ابرشهر با طرح کانال استانبول مخالفند و فقط هشت درصد با آن موافقت کرده اند. برخی از کشورهای منطقه و از همه مهمتر روسیه نیز با آن مخالف است زیرا معتقد است با توجه به اینکه پیمان مونترو ناظر بر آن نیست کشتیهای جنگی آمریکا می توانند وارد دریای سیاه شوند و برای اولین بار نزدیک آبهای سرزمینی روسیه و مناطق حساسی نظیر کریمه و اوکراین و دونباسک شوند.

استانبول

در هر حال روسیه از ادامه وضعیت موجود و حفظ پیمان مونترو راضی است زیرا در عین حالیکه امکان رفت و آمد کشتیهای جنگی روسیه فراهم است تحرک دشمنان روسیه را محدود می کند. همچنین روسیه معتقد است پیمان مونترو درباره کانال استانبول هم اعمال می شود یعنی اینکه ترکیه از کشتیهای عبوری از کانال استانبول هم نمی تواند عوارض دریافت کند. در نتیجه پیش بینی می شود با تکمیل و راه اندازی پروژه کانال استانبول روابط روسیه و ترکیه به شدت دچار تنش شود. با همه مخالفتها دولت اردوغان مصمم هستند این پروژه را به سرانجام برسانند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *